داستانک عشق مادر چند سال پیش، در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش ... توسط tabravanتیر ۶, ۱۳۹۹0